loading...
majorin
majorin بازدید : 32 چهارشنبه 19 خرداد 1400 نظرات (0)

 

نگاهی دقیق به آواز

 

صدا خوب برای خواننده شدن طرفداران بسیاری دارد و اکثر مردم به دنبال خواننده شدن برای مطرح شدن در فضای هنری هستند.برای خواننده شدن  حرفه ایی  فقط صدای خوب  بودن لازم نیست و علاوه بر آن  تکنیک های لازمی می خواهد و فراگیری این تکنیک ها باعث  این میشود که در هر سبکی که می خواهیم فعالیت داشته باشیم موفق می شویم.در طول سالیان متمادی، فرهنگ‌های مختلف در سراسر جهان بستری فراهم آورده‌اند تا انواع مختلفی از سبک‌های آواز متولد شوند و رشد کنند. در این مقاله به معرفی این سبک‌ها خواهیم پرداخت

 

 

سبک پاپ:

اگر موسیقی و آواز را غذا در نظر بگیریم؛ آن وقت سبک پاپ در مقابل آن‎ها شبیه یک آبنبات است. این نوع از آواز، سرگرم‌کننده است و می‌تواند عاشقانه هم باشد؛ اما اگر به دنبال یک قطعه‌ی پر از احساسات هستید؛ سراغ موسیقی پاپ نروید! آواز پاپ، در دل خود سرشار از رقص و ریتم است و همین باعث شده تا مخاطبین زیادی داشته باشد و حتی بر سایر سبک‌های موسیقی فرمانروایی کند.

 

توصیه‌هایی برای تمرین آواز پاپ:

.یاد بگیرید که چگونه لرزش صدای خود را کنترل کنید.

با صداهای مختلف تمرین کنید؛ صداهای کوتاه، صداهای تند و سریع.

بر نحوه‌ی اجرای خود روی صحنه تمرکز کنید و سعی داشته باشید بر صحنه مسلط بمانید.

 

راک:

 

شاید از شنیدن این حقیقت که سبک راک در واقع از نسل سبک بلوز است؛ شگفت‌زده شوید! به بیان دیگر، آن هنگام که موسیقی و آواز بلوز کمی موزون‌تر شد؛ راک شکل گرفت. تفاوت راک با بلوز علاوه بر ریتمیک بودن، در آن است که راک از آوای سنگین‌تر و خشن‌تری ساخته شده است و همین ویژگی هم به شاخصه‌ی اصلی آن تبدیل شده است. امروزه هنرمندان مختلفی در این زمینه فعالیت می‌کنند.

 

توصیه‌هایی برای تمرین آواز راک:

 

ویبراتورهای مختلف را هنگام آواز تمرین و با صدای خود بازی کنید؛ اما نه بیش از اندازه!

از فریاد زدن و رها کردن صدای خود نترسید. با خودتان راحت باشید. 

 

اپرا و کلاسیک:

 

هر چند که از این سبک آواز اغلب به عنوان قاعده‌مندترین و رسمی‌ترین شیوه‌ی اجرا یاد می‌شود؛ اما برخلاف این باور، اجرای اپرا یا آواز کلاسیک تکنیک لرزش‌های کنترل نشده را می‌طلبد. هم‌چنین در این سبک، هنرمند باید از نظر احساسی کاملا خود را رها کند. با این وجود به دلیل این که کمی از صمیمیت به دور است؛ ارتباط محدودی با مخاطب‌اش برقرار می‌کند و شنوندگان کمتری دارد. گوش فرا دادن به این نوع آواز، مانند تماشا کردن یک نقاشی کلاسیک است.

توصیه‌هایی برای تمرین آواز کلاسیک و اپرا:

 

حین تمرینات خود؛ سعی کنید از سایر خواننده‌های اپرا تقلید نکنید. تنها کاری که لازم است انجام دهید؛ آزاد کردن صدای خودتان است.

سعی نکنید که لرزش‌های مصنوعی در صدای خود ایجاد کنید. به زمان اجازه دهید آهسته آهسته تکنیک‌های شما را تقویت کند.

یک معلم خوب پیدا کنید. به ندرت می‌توان آواز اپرا را به تنهایی آموخت.

 

کانتری:

 

 کانتری یکی از اولین‌های موسیقی مدرن آمریکایی بود که در ایالات جنوبی رایج شد. این سبک ترکیبی است از موسیقی کلیسا و بلوز آمریکایی که در طول زمان توسعه یافته است. ساز‌هایی مثل گیتار و ماندولین از ابزارهای نواختن سبک کانتری هستند. برای اجرای درست آواز کانتری به موسیقی‌های زیادی از این ژانر گوش کنید تا سبک شخصی صدای خود را پیدا کنید و در دام تقلید گرفتار نشوید.

توصیه‌هایی برای تمرین آواز کانتری:

دقت کنید تا مبادا لهجه‌ی خوانندگان معروف را در ادای کلمات تقلید کنید. به خودتان اعتماد داشته باشید.

.سبک کانتری نیازمند توانایی قصه‌گویی است. پس تلاش کنید تا از منابع مختلف قصه‌های گوناگون را دنبال کنید.

برای کارتان از جان و دل مایه بگذارید تا بتوانید با شنونده‌های خود صمیمی شوید.

 

بلوز و جز:

 

موسیقی بلوز از تعامل میان آوازهای مذهبی بردگان جنوب آمریکا و کلیسای همان ناحیه متولد شد. سبک جاز هم به عنوان فرزند این سبک، هم‌چنان به ریشه‌های خود وفادار است.

توصیه‌هایی برای تمرین سبک بلوز و جز:

. برای کسب مهارت هرچه بیشتر در این زمینه، از مطالعه‌ی تاریخ آن غافل نشوید. در این راستا مستند تماشا کنید و کتاب‌های موجود در بازار را هم بخوانید.

سعی کنید بر تئوری موسیقی مسلط شوید.

 

هیپ هاپ:

 

این سبک آوازی، به شدت موزون و خوش ریتم است و در دهه‌ی 70 ظهور کرد و بعد از آن هم بسیار مورد استقبال قرار گرفت. محبوبیت این سبک به قدری گسترده و عمیق بود که توانست بر سایر ژانرهای موسیقیی موثر باشد و زمینه‌ی ایجاد سایر انواع آن از جمله فانک و دیسکو را هم فراهم کند.

 

توصیه‌هایی برای تمرین آواز هیپ هاپ:

به ریشه‌های سبک هیپ هاپ مراجعه کنید. موسیقی فانک و رِگِی را با دقت گوش و بررسی کنید.

سعی کنید مهارت صحبت کردن حین آواز خواندن را در خودتان تقویت کنید؛ اما در اندازه‌ی یک رپر حرفه‌ای

از امتحان کردن تکنیک‌های متنوع و بازی کردن با  صدای خودتان نترسید.

 

معاصر:

 

سبک معاصر، ژانر منحصر به فردی است؛ چرا که دربرگیرنده‌ی گروه بزرگی از هنرمندان سبک‌های مختلف است که در این زمینه فعالیت می‌کنند. پایه و اساس این گونه از هنر آواز، همان موسیقی پاپ است، با این تفاوت که در حوزه‌ی ترانه، سبک معاصر نسبت به پاپ، بالغ‌تر می‌نماید. هر چند که مثل هر اثر دیگری مخالفان خود را هم دارد؛ اما قطعات بسیار باشکوهی در این سبک خلق شده‌ است.

 

توصیه‌هایی برای تمرین آواز معاصر:

 

تمرین کنید تا بتوانید برای دقایقی به طور متداوم و بدون وقفه آواز بخوانید.

. پیش از اینکه آواز بخوانید؛ واژه‌های ترانه‌تان را جداگانه و با صدای بلند تمرین کنید تا بر تلفظ آن‌ها مسلط شوید.

از تکنیک‌هایتان بیش از اندازه استفاده نکنید؛ صدایتان به تنهایی هم بسیار زیباست!

 

سخن پایانی:

 

تمام تلاشمان در این نوشتار بر این بود که راه را برای علاقه‌مندان به آواز هموارتر کنیم و در این مسیر پر از شگفتی، همراه‌شان باشیم. البته که در دنیای پر از خلاقیت امروزسبک‌های متنوع و پرشماری برای هر عرصه‌ی هنری وجود دارد و ژانرهای آواز هم محدود به آن چه که گفته شد نیست. امید که در این سفر هیجان‌انگیز موفق باشید.، 

majorin بازدید : 39 چهارشنبه 12 خرداد 1400 نظرات (0)

 

فعل ها در زبان های جهانی که وجود دارد که بیان کننده حالات روحی انسان است .فعل ها مهم ترین رکن جمله ها است و پیام رو به مخاطب می رسانند.فاعل در حال انجام چه کاری است، به چه فکر می‌کند و چه احساسی دارد.

فعل‌ها نقشی مهم و اساسی را در ساختار یک جمله ایفا می‌کنند. افعال در واقع ریشه یک گزاره هستند و همراه با فاعل، یک جمله کامل را ایجاد می‌کنند؛ بنابراین جمله‌ای بدون فعل وجود ندارد. همان گونه که فعل در زبان فارسی دارای انواع مختلفی است، در زبان انگلیسی نیز افعال مختلفی وجود دارد

 

انواع مختلف افعال انگلیسی

 

به طور کلی افعال در انگلیسی به دو دسته‌ی کلی تقسیم می‌شوند:

 ۱- افعال حالتی (state verbs)

2-  افعال حرکتی (action dynamic verbs)

افعال حالتی

این دسته از افعال تنها حالت را بیان می‌کنند و نه انجام کاری را. همچینی در افعال حالتی از زمان‌های استمراری استفاده نمی‌کنیم، به طور مثال play یک فعل کنشی است و فرم استمراری آن به شکل playing می‌باشد در حالیکه برای فعلی مانند be که حالتی محسوب می‌شود زمان استمراری‌ای تعریف نشده است:" " to be or not to be

افعال حالتی یا حسی شامل فعل‌های ربط مثل be و افعال حسی دیگر می‌شوند که جهت توصیف یا تکمیل کردن مفهوم یک جمله استفاده می‌شوند. برای این کار نیز از گزاره‌های اسمی یا وصفی کمک می‌گیرند. باقی فعل‌های حالتی فعل‌هایی هستند که احساسات، تملک، شناخت و حالات یا خصوصیات فاعل یا شی را بیان می‌کنند. به مثال‌های زیر توجه کنید:

: She likes old movies

او فیلم‌های قدیمی را دوست دارد.                                                    

: Julia likes chocolate ice cream

جولیا بستنی شکلاتی دوست دارد.                                    

: They own three cars

آنها صاحب سه اتومبیل هستند.                                                      

: I understand the issue

من مسئله را درک می‌کنم.                                                         

از جمله افعال حالتی دیگر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

be, have, think, like, own....

مثال:

 

-Dexter is feeling blue today

-He is a football player

-I think that’s not a good idea

-It costs one hundred dollars

-It belongs to me

 

افعال حرکتی

 

 

فعل‌های حرکتی یا اکشن در زبان انگلیسی بیانگر اعمال فیزیکی و فعالیت فاعل (شخص یا شی) هستند. در فارسی این نوع از فعل با عنوان افعال پویا نیز شناخته می‌شود. در واقع افعال حرکتی توصیف‌کننده یک فرایند فعال هستند که معمولاً یک تأثیر خاص را به دنبال دارد.

برخلاف افعال حالتی، فعل‌های حرکتی را می‌توان به‌صورت استمراری و همراه با  استفاده کرد. مثل:

-They are playing computer games

-They are watching TV

-Ali is riding his bike

-The children are playing in the park

- Who’s shouting

 

از جمله افعال حرکتی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

kick, shout, run, climb, stand, sit, grow...

مثال:

-They talked during lunch 

آنها در طول [خوردن] ناهار صحبت کردند                                               

-We swam for over an hour 

ما بیش از یک ساعت شنا کردیم                                              

افعال مرکب عبارتی (Phrasal Verbs)

 

 

فعل‌های مرکب عبارتی افعالی هستند که برای ایجاد یک معنی خاص و منحصربه‌فرد استفاده شده و به همراه حروف اضافه در جمله می‌آیند. این فعل‌ها به طور معمول اصطلاح هستند. بدین معنی که نمی‌توان آن‌ها را بر اساس کلمات موجود و به‌صورت تحت‌اللفظی ترجمه کرد. به‌عنوان‌مثال کلمه looking after به معنی «مراقبت کردن» به کار می‌رود.

 به مثال‌های زیر توجه کنید:

-The plane took off an hour late

هواپیما با یک ساعت تاخیر پرواز کرد.                                

-He has been looking after his mother

او مراقب مادرش بوده است.                                  

-Stop picking on your brother

دست از تندی با برادرت بردار!       

                                       

افعال شرطی (Conditional Verbs)

 

 

فعل‌های شرطی به افعالی می‌گویند که در جملات شرطی استفاده می‌شوند و یک نتیجه فرضی را توصیف می‌کنند که به یک شرط دیگری متکی باشد. در جملات شرطی بیشتر از همه از کلمه if برای بیان یک وضعیت شرطی استفاده می‌شود. به مثال‌های زیر توجه کنید:

The leaves will fall if the wind blows

اگر باد بوزد، برگ درختان می افتند.     

    -If you had done your chores, you could have had an ice cream cone                       

اگر کارهای خود را انجام داده بودی، می‌توانستی یک بستنی قیفی داشته باشی.

-You would get better grades if you studied harder

اگر سخت‌تر درس می‌خواندی، نمرات بهتری می‌گرفتی.

افعال سببی (Causative Verbs)

 

فعل‌های سببی برای نشان‌دادن تأثیر یک شخص یا چیز در بروز یک عمل یا اتفاق استفاده می‌شوند. بدین معنی که اگر بخواهید بگویید کسی یا چیزی موجب بروز اتفاقی شده است، باید از این نوع از فعل استفاده کنید.

افعال سببی به طور معمول به همراه یک اسم یا ضمیر در جمله استفاده شده و در کنار آن‌ها یک فعل infinitive که غیر سببی است استفاده می‌شود. این افعال یک عملی را توصیف می‌کنند که به‌خاطر آن شخص یا چیز اتفاق افتاده است. به مثال‌های زیر توجه کنید:

-The bigger house enabled the family to have more room for their belongings

خانه بزرگ‌تر به خانواده این امکان را می‌داد که فضای بیشتری برای وسایل خود داشته باشند.

-The new dress code forced the students to wear different shoes

 یونیفرم جدید دانش‌آموزان را وادار به پوشیدن کفش‌های مختلف کرد.

افعال انعکاسی (Reflexive Verbs)

 

 

این نوع از فعل در انگلیسی با فاعل‌هایی در جمله قرار می‌گیرند، که می‌توانند مفعول مستقیم هم باشند. بدین معنی که عمل فعل هم بر روی فاعل اثرگذار است و هم توسط او انجام می‌شود. مفعول فعل‌های انعکاسی متعدی به طور معمول ضمایر انعکاسی هم هستند.

به مثال‌های زیر توجه کنید:

-I accidentally burned myself with the hairdryer

من به طور اتفاقی خودم را با سشوار سوزاندم.

-The problem seems to have worked itself out in the end

به نظر می‌رسد که این مشکل در پایان خودش حل شده است.

-This car doesn’t drive properly anymore

 این ماشین دیگر به‌درستی کار نمی‌کند.

افعال گذرا و افعال ناگذرا (همرنگ تیترهای بالا شود)

 

افعال گذرا فعل‌هایی هستند که مفعول دارند و منظور از مفعول اسم شخص، حیوان، اشیا یا ضمیری است که عمل بر روی آن انجام می‌شود. به مثال زیر توجه کنید:

-Ross kicked the ball

راس توپ را شوت کرد.

                                                                      

انواع فعل از نظر زمان در زبان انگلیسی

 

افعال در زبان انگلیسی هر کدام بیانگر زمان‌های متفاوتی هستند:

 

حال ساده:

 

: I work at the gym 

من در باشگاه کار می‌کنم                                                                    

حال استمراری:

 

am, is, are+ verb

-Ali is driving the car 

علی در حال راندن ماشین است                                                              

حال کامل:

 

have, has+past participle verb

-she has studied English since 2000

او از سال ۲۰۰ زبان انگلیسی خوانده است                       

حال کامل استمراری:

 

Have/has+been+verb+ing

-Since 2:00 pm we have been playing

 از ساعت ۲ ظهر در حال بازی‌کردن بوده‌ایم.                    

آینده:

 

Will+verb

-I will play football tomorrow

فردا فوتبال بازی خواهم کرد.                                                   

آینده با قاطعیت بیشتر:

شکل این فعل و ترجمه آن به‌صورت فعل آینده است؛ ولی وقتی استفاده می‌شود که فعلی با برنامه ریزی قبلی در آینده انجام خواهد شد.

Am/is/are+going to+verb

-I am going to play football tomorrow

فردا حتماً فوتبال بازی خواهم کرد.                           

آینده استمراری:

 

Will+be+verb+ing

-She will be playing football later today

او از امروز به بعد فوتبال بازی خواهد کرد.              

 

 

آینده کامل:

 

Will+have+past participle

-She will have finished the work by 2::00 pm

تا ساعت ۲ بعد ازظهر کارش را انجام خواهد داد     

گذشته ساده:

 

I bought a new iphone

آیفون جدید خریدم.                     

                                                        

گذشته کامل:

 

Had+past participle verb

-They had played football by time he came

آنها تا او آمد فوتبال بازی‌کردنشان را تمام کرده بودند.

گذشته کامل استمراری:

 

-They had been playing football for three hours when Ali came in the door

وقتی علی رسید آنها  ۳ ساعت بود که مشغول فوتبال بازی‌کردن بوده‌اند.

انواع فعل انگلیسی در جمله

 

افعال انگلیسی در جمله به دو صورت استفاده می‌شوند: ۱- فعل اصلی ۲- فعل کمکی

 

افعال کمکی

 

از مهم‌ترین فعل‌های کمکی می‌توان به be, do, have اشاره کرد.

مثال برای افعال کمکی:

- Luciana is working now

در این جمله دو فعل وجود دارد: is و working

فعل working که به معنی کارکردن به‌کاررفته است، فعل اصلی جمله به شمار می‌رود. به دلیل این‌که از انجام عملی حرف می‌زند و فعل is فعل کمکی است که کاربرد آن کمک به جمله است تا مخاطب بتواند زمان جمله را از طریق آن تشخیص دهد.

بنابراین، کمک به بیان زمان یک جمله، از ویژگی‌های افعال کمکی است. فعل‌های کمکی همچنین برای بیان جمله‌های منفی استفاده می‌شوند.

modal verb ها نوع دیگری از افعال کمکی هستند. از جمله این افعال می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

Can, could, may, might, will, would, shall, should, must.

این نوع از افعال به ما کمک می‌کنند تا به‌وسیله آنها حالت یا به‌اصطلاح mood جمله را بیان کنیم. در گرامر انگلیسی mood به معنی حالت بیان گوینده هست. مثل:

-He might want to come with us.

 

افعال معلوم و مجهول انگلیسی

 

افعال در زبان انگلیسی به‌صورت معلوم و مجهول نیز به کار برده می‌شوند. افعال معلوم بیانگر کاری هستند که فاعل آن را انجام می‌دهد. مثل:

-Ehsan shot the ball

ولی فعل‌‌های مجهول بیانگر چیزی هستند که بر سر چیز یا شخص دیگری می‌آید یا برای او اتفاق می‌افتد. مثل:

-The ball has been shot

 

افعال با‌قاعده و بی‌قاعده در زبان انگلیسی

 

افعال باقاعده به معنی این است که فعل شکل گذشته و شکل سوم آن هر دو در انتها ed می‌گیرند. ولی افعال بی‌قاعده را نمی‌شود با افزودن ed در انتهای آن به زمان گذشته یا شکل سوم تبدیل کرد. هیچ قانون خاصی برای حدس زدن شکل گذشته و شکل سوم افعال بی‌قاعده به‌وسیله فرمول وجود ندارد. آن‌ها را باید در طول زمان یاد گرفته و به‌خاطر بسپارید.

 

سخن پایانی

 

در این مطلب انواع مختلف فعل در زبان انگلیسی به‌صورت خلاصه و ساده آموزش داده شد. اما در نهایت این زبان‌آموز است که باید اصل و بنیاد کار یادگیری زبان انگلیسی را دنبال کرده و تمرین‌های مختلفی انجام دهد تا به‌خوبی بتواند قواعد را یاد بگیرد

majorin بازدید : 33 یکشنبه 09 خرداد 1400 نظرات (0)

 

یکی از سرگرمی هایی که باعث پرورش استعداد .کودکان می شود هنر است. نواختن ساز باعث این میشود که حتی در درس ها هم به کودکان کمک میکند. موسیقی باعث پرورش فیزیکی و اجتماعی کودکان میشود .ما در این مقاله به شما میگوییم که کدام ساز ها برای فرزندان شما مناسب می باشد تا با یاد گیری از آن بتوانند بعد ها آهنگسازان یا نوازنده های مطرحی بشوند.

ملاک‌های انتخاب ساز برای کودکان چیست؟

 

یادگیری ساز برای کودکان دارای فواید و مزایای زیادی است. اما نکته‌ای که باید به آن توجه کنید این است که زمانی که کودک یادگیری سازی را شروع می‌کند، زمان زیادی از روز خود را باید صرف تمرین و یادگیری کند؛ بنابراین در انتخاب ساز برای کودک خود باید به نکات زیادی توجه کنید.

مهم‌ترین مسئله در انتخاب ساز، علاقه کودک به صدا و نواختن یک ساز است. به دلیل این‌که برای آموختن ساز باید تمرین مداوم کند و در صورت عدم علاقه کودک به سازی که در حال یادگیری آن است، کیفیت یادگیری او کاهش می‌یابد.

از جمله نکات مهمی که برای انتخاب ساز کودک خود باید به آن‌ها توجه کنید، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

سن کودک

 

درصورتی‌که سن کودک شما زیر ۶ سال باشد، حساسیت در انتخاب ساز بیشتر می‌شود زیرا باید توجه داشت که کودک شما دلیل یادگیری آن ساز و یا اصول موسیقی را درک می‌کند یا خیر. از مناسب‌ترین سازها برای آموزش به کودکان زیر ۶ سال می‌توان ویولن و پیانو را نام برد.

این دو ساز درکی پایه‌ای از دنیای موسیقی به کودک داده و در صورت انتخاب یکی از این دو ساز، اگر در زمان دیگری به ساز جدیدی علاقه پیدا کردند، به‌ راحتی می‌توانند آن ساز را به عنوان ساز دوم خود فرا بگیرند. زیرا ویولن و پیانو سازهایی منعطف هستند و علاوه بر این، اندازه آن‌ها به‌خصوص ویولن برای اندام کودکان و محدودیت جسمی آن‌ها مناسب‌تر است.

 

علاقه فرزند 

 

برای پیدا کردن علاقه کودکتان، می‌توانید از نوازندگان سازهای مختلف بخواهید قطعه‌ای را برای آن‌ها اجرا کنند و یا قطعاتی از تک‌نوازی سازهای مختلف را برایشان پخش کنید و ببینید که کودک شما با صدای کدام ساز ارتباط بهتری برقرار می‌کند. همچنین می‌توانید درمورد سبک‌های مختلف موسیقی و انواع سازها با کودک خود صحبت کنید تا از این طریق متوجه شوید او به چه سازی بیشتر علاقه دارد.

 

توانایی جسمی کودک

 

برخی از سازها، مانند سازهای بادی مناسب کودکان زیر ۵ سال نیست؛ بنابراین هر چه سن کودک شما بیشتر می‌شود، تنوع انتخاب ساز نیز برای شما افزایش پیدا می‌کند. برای کودکان با سنین پایین سازهایی مانند بلز، ارف و ویولن پیشنهاد می‌شود.

 

آمادگی فراگیری موسیقی

 

از نظر بسیاری از اساتید موسیقی، درصورتی‌که کودک خود را در زمان زودتر از آن چیزی که باید به کلاس‌های موسیقی بفرستید، امکان دلزدگی و کور شدن استعداد آن‌ها برای همیشه وجود دارد. و کودک به دلیل سن پایینش  در صورت روبه‌رو شدن با سختی‌های یادگیری ساز ناامید می‌شود. اکثر کودکانی که در سن زیر ۸ سال به کلاس‌های آموزش موسیقی با سازهای جدی فرستاده می‌شوند، با ناامیدی و کاهش اعتمادبه‌نفس مواجه می‌شوند.

 

معرفی بهترین سازها برای آموزش به کودکان

 

از جمله سازهای محبوب در بین کودکان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

پیانو و کیبورد

 

پیانو و کیبورد از محبوب‌ترین سازها در بین کودکان هستند. پیانو سازی است که حدود ۳۰۰ سال قدمت داشته و جزو مشهورترین و محبوب‌ترین سازهای دنیا به شمار می‌آید. یادگیری پیانو برای کودکان علاوه بر افزایش تمرکز و مهارت، باعث شکوفا شدن استعدادهای دیگر و ایجاد فرصت‌های جذاب برای آن‌ها می‌شود.

 گیتار

 

گیتار یکی از پرطرفدارترین سازها نه تنها بین کودکان بلکه بین تمامی سنین جامعه است. به‌خصوص برای نوجوانان، یادگیری گیتار باعث می‌شود تا زمینه مناسبی جهت یادگیری انواع سبک‌ها ایجاد شود. همچنین گیتار در مراحل ابتدایی یادگیری چندان سختی ندارد.

 

ویولن

 

ویولن سازی است که تقریباً همه آن را دوست دارند. البته یادگیری آن کمی زمان می‌برد. اما درصورتی‌که کودک از سن پایین شروع به یادگیری پیوسته آن کند، می‌تواند هرچه زودتر به‌خوبی آن را بنوازد. بهترین زمان برای یادگیری ویولن پیش از وارد شدن به دوره‌ی نوجوانی است.

 

کاخن

 

کاخن سازی است سبک که به راحتی حمل می‌شود. کاخن را هم با دست و هم با چوب می‌توان نواخت و با تغییر جایگاه ضربه صداهای متفاوتی ایجاد می‌شود. همچنین کاخن نسبت به سازهای دیگر دارای قیمت مناسب‌تری است.

 

ساکسیفون

 

ساکسیفون شاید در نگاه اول برای کودکان سنگین به نظر برسد، ولی این ساز در اندازه‌های مختلفی برای گروه‌های سنی متفاوتی ساخته شده است. به طور مثال گروه‌های سنی ۷ یا ۸ سال می‌توانند از ساکسیفون آلتو استفاده کنند. درصورتی‌که کودک شما علاقه به هم‌نوازی با نوازندگان دیگر داشته باشد، این ساز شروع مناسبی برای او است.

 

تنبک

 

یکی از سازهای کوبه‌ای ایرانی، تنبک است. این ساز نیز در اندازه‌های مختلفی ساخته شده و یکی از بهترین سازهای کوبه‌ای برای کودکان زیر ۶ سال نیز به شمار می‌آید. برای دریافت مهارت کافی در نواختن تنبک، باید روزانه تمرین زیادی انجام داد. ساز تنبک نیز مانند سایر سازها در قیمت‌های مختلفی موجود است.

 

درامز

 

درامز برای کودکانی مناسب است که به دنبال تخلیه انرژی و ایجاد صدا هستند. این ساز هیچ‌گاه تکراری نشده و برای ارتقای سلامت فیزیکی، روحی و ذهنی کودکان و نوجوانان بسیار مناسب است.

 

سنتور

 

یکی دیگر از سازهای زهی مضرابی سنتور است که در بسیاری از کشورها آموزش داده می‌شود. دوره مقدماتی سنتور برای کودکان باتوجه‌به مقدار تمرینی که انجام دهند، حدود ۸ تا ۹ ماه زمان می‌برد.

 

سخن پایانی

 

در این مقاله بهترین سازها برای آموزش به کودکان معرفی شد. با همه این‌ها باید توجه کنید که کودک شما خودش چه سازی را انتخاب می‌کند. باتوجه‌به راهکارهایی که در این مطلب آموزش داده شد، می‌توانید متوجه شوید که فرزندتان به چه نوع سازی علاقه دارد.

باید بگذارید کودک خودش متناسب با علایق و توانمندی‌های خود، ساز مناسب خود را انتخاب کرده و همان را تا آخر ادامه دهد. سازهایی که در این مقاله معرفی شد، برای کودکان از ۴ تا ۶ سال مناسب هستند.

majorin بازدید : 37 شنبه 08 خرداد 1400 نظرات (0)

 

از زمانی که انسان وجود داشته موسیقی یکی از تفریحات سرگرمی کننده او بوده است و هر موقع که احوالات انسان خراب می شده موسیقی یکی از راه های ارضا کننده روح بوده است.موسیقی یک امر ثابت است و فقط در سبک‌های موسیقی اختلاف سلیقه وجود دارد که با توجه به پیچیدگی ذات انسان یک امر کاملاً طبیعی می‌باشد.در دنیای موسیقی همه ساز ها برای این به وجود آمده تا بتواند بخشی از حالات انسان را بیان کند.

ما در این مقاله می‌خواهیم به  بررسی ساز کاخن بپردازیم.

تاریخچه‌ی ساز

 

شاید بتوانیم  بگوییم که این ساز یکی از جالب‌ترین تاریخچه ها را میان بقیه‌ی سازها دارد. ریشه‌ی این ساز به کشور پرو برمی‌گردد و توسط برده‌های این کشور ساخته شده است. زمانی که کشور پرو تحت استعمار اسپانیا قرار گرفته بود بردگان این کشور از نواختن هرگونه ساز کوبه‌ای منع شده بودند، و این برای مردم کشور پرو که بسیار علاقمند به موسیقی هستند واقعا سخت بود،  به همین دلیل برده‌های پرویی  تصمیم گرفتند که با ساختن ابزارهای بسیار ساده‌ی موسیقی دوباره این هنر را در وجودشان زنده کنند. آنها در ابتدا چوب‌های بلا‌استفاده را جمع آوری كرده و از آنها جعبه‌هایی را ساختند که با آن صداهایی خوش‌آوا متناسب با آهنگ‌های سنتیشان تولید می کردند. کاخن همچون چراغ و نوری در دوره‌ی وحشتناک استعمار در پرو می‌باشد، چراغی که این مردم را دور هم جمع می‌کرد و استقلال و امید را دقایقی به آنها هدیه می‌داد. حقایق تاریخی همچنین می‌گویند که هدف از ایجاد کاخن همراهی با رقص‌های فرهنگی پرو است که به تاندرو و زاماکوکا معروف هستند.

یکی از جذاب‌ترین نکات درباره کاخن این است که از آن می توان در انواع سبک‌ها مانند راک و پاپ در کنار سازهای دیگر استفاده کرد. در کلیسای کاتولیک از کاخن برای همراهی آوازهای مذهبی در جشن‌های مذهبی استفاده می‌شود اما در چنین مراسم‌هایی کاخن همیشه با سازهای دیگری مانند گیتار و ارگ هم‌نوایی می‌کند. کاخن قادر است که به چنین ملودی‌های مذهبی زندگی و شور ببخشد و به دلیل انعطاف پذیری‌اش کاملا با آهنگ‌های  گیتار و ارگ سازگار است.

در حال حاضر، نوازندگان به ترکیب این ساز با سازهای دیگر علاقه‌مندند و این را می‌توان در طی بسیاری از کنسرت‌هاو نمایش‌های هنری موسیقی ، مشاهده کرد. همچنین در اکثر کنسرت‌های ارکسترنیز  کاخن حضور دارد.

اگر بخواهیم به نحوه نواختن ساز کاخن نگاه کنیم متوجه می‌شویم که نواختن این ساز نسبتا  آسان است؛به این صورت  که باید از هر دو دست خود برای ضربه زدن به ساز استفاده کنیم و از دست قویترمان برای ضربه زدن به بیس و ایجاد ریتم مورد نظر استفاده کنیم.

 

 حقایق جالب کاخن

 

  •   کلمه «cajon» به معنی «جعبه یا دِراور است»
  •   کاخن به عنوان یک ساز کوبه‌ای در نظر گرفته می‌شود و معمولا دارای طول ۱۸ اینچ و عرض و عمق ۱۲ اینچ است.
  •   کاخن دارای شش وجه است و وجه جلویی آن از چوب نازک‌تری نسبت به پنج وجه دیگر تشکیل شده است. این قسمت جلویی نازک‌تر با نام سرِ ساز شناخته می‌شود.
  •   کاخن‌های مدرن دارای پایه‌هایی هستند که  اغلب از پلاستیک ساخته شده‌است و در قسمت بالایی ساز  پیچ‌هایی برای تنظیم صدا وجود دارد.
  •   صدای باس با ضربه زدن به مرکز صفحه جلویی یا سر ساز حاصل می‌شود و با ضربه نزدیک تر به بالای سطح سر، صدای بالاتری به دست می‌آید.
  •   وقتی نوازنده روی کاخن می‌نشیند، هنگام نواختن را کمی‌کج می‌کنند. برخی از نوازندگان به سایر سطوح کاخن نیز ضربه می‌زنند تا صداهای متفاوتی نسبت به صداهایی که از ضربه زدن به جلو یا سر ساز تولید کنند.
  •   کاخن ساز محبوب اسپانیا، فیلیپین و قاره آمریکا است.
  •   کاخن یک ابزار محبوب در سبک های موسیقی مختلف از جمله رومبا کوبا، فلامنکو، پرو والس، زاماکوکا و تاندرو است.
  •   در موسیقی مدرن از کاخن اغلب برای همراهی گیتار آکوستیک استفاده می‌شود و حتی در صورت محدود بودن فضا از آن برای جایگزینی کیت‌های درام کامل نیز بهره می‌برند.
  •   کاخن در حال کسب محبوبیت در انواع دیگر موسیقی از جمله جاز، فانک، راک، پاپ و بلوز است.
  •   موسیقی محلی ایرلند استفاده از کاخن را در بیشتر موسیقی های خود پذیرفته است.
  •   دست‌ها تنها ابزار برای ضربه به کاخن نیستند. نوازندگان همچنین از برس های فلزی، برس پلاستیکی، چوب، پتک و برخی از پدال درام نیز استفاده می‌کنند.
  •   کاخن همچنین می‌تواند در یک ارکستر به عنوان بخشی از موسیقی کلاسیک اجرا شود.
  •   نوازندگان معروف کاخن عبارتند از: روبن دانتاس (موسیقی فلامنکو دهه 70)، ماریو کورتس (فلامنکو)، مایک میدوز (نوازنده سازهای کوبه ای و درامر)، استیون پاس سرچ Stephen Pass}}

 (سازهای کوبه ای) و نینا رودریگز (ملقب به دست های آذرخش)

  •   موسسه ملی فرهنگ پرو در سال ۲۰۰۱ کاخن را به عنوان بخشی از میراث ملی این کشور اعلام کرد.
  •   سازمان ایالت های آمریكا در سال ۲۰۱۴ کاخن را به عنوان «ساز پرو برای آمریكا» اعلام کرد.



majorin بازدید : 32 یکشنبه 02 خرداد 1400 نظرات (0)

وقتی نوبت به نواختن گیتار می رسد ، سبک های متفاوتی را برای نواختن می توان یافت. از سبک هایی مثل کلاسیک و آکوستیک گرفته تا سبک هایی مثل پاپ و جاز بلوز.از سبک هایی که وجود دارد می توان به سبک کلاسیک را به عنوان پر طرفدار ترین سبک بین نوازنده های گیتار معرفی کرد.قطعات کلاسیک پر از رمز و راز و پر از قطعاتی است که شاید شما هم بخواهید آن را یاد بگیرید وبنوازید.

 

موسیقی گیتار کلاسیک اغلب به سبک موسیقی گیتار اشاره دارد که در دهه‌های 1700 و 1800 رواج داشت. برای اجرای این سبک موسیقی، گیتاریست‌ها یک گیتار کلاسیک می‌نوازند و تکنیک‌های خاصی را دنبال می‌کند.

مطالعه درباره‌ی موسیقی کلاسیک و بازگرداندن قطعات قدیمی، کار ساده ای نیست، به ویژه با توجه به این مسئله که هر چه از دهه 1900 دورتر می‌شوید مستندسازی و حفظ صدا دشوارتر می‌شود.همین ویژگی باعث می‌شود که گیتاریست‌های قطعات کلاسیک ، علاوه بر نوازندگی در نقش یک مفسر، پژوهشگر و یا فیلسوف نیز عمل کنند. شروع این سفر و تحقیق درباره‌ی این سبک از موسیقی، دروازه‌هایی از دنیای کاملا جدیدی را برای شما باز می‌کند.

 با وجود همه‌ی این قطعات کلاسیک بی‌نظیر اما، چگونه تصمیم بگیریم که کدام قطعه برای نواختن در ابتدای کار بهتر است؟ در این مقاله نام آشنا‌ترین و البته چالش برانگیزترین‌ها را معرفی خواهیم کرد.

 

1 Guitar concerto in D – Vivaldi

 

این کنسرتو باروک فوق العاده، در ابتدا برای لوت ساخته شد، اما بازنویسی آن برای گیتار نیز به همان اندازه دوست داشتنی است. اگرچه ویوالدی بیشتر عمر خود را در ونیز گذرانده است، اما این کنسرتو را در سفرش به دور دنیا نوشت. این اثر در بوهمیا نوشته شده است و سه حرکت کوتاه آن هرگز در زمان حیات ویوالدی منتشر نشد.

 

2 Five Bagatelles - Walton

 

به هیچ وجه قطعه ای آسان برای نواختن نیست! این اثر والتون، «پنج باگاتل» (1971) یک میدان مین از ریتم‌های عجیب و غریب است. در دهه 1970، گیتار کلاسیک از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار بود اما عدم وجود انجمن‌های اسپانیایی / لاتین در Five Bagatelles باعث شد که این اثر هرگز در قرن بیستم به شهرت خاصی نرسد.

 

3 Libertango – Piazzolla

 

این تانگو که در سال 1974 در میلان ضبط و منتشر شد و تغییر سبک آهنگسازی آستور پیازولا از تانگو کلاسیک به تانگو نو را نشان می‌دهد. ریتم‌های تند و یک ملودی شیطانی، این اثر را در صف مقدم تانگو مدرن نگه داشته است.

 

4 Recuerdos de la Alhambra - Tárrega

 

Recuerdos de la Alhambra علی رغم سادگی ظاهری ملودی دلربایش، با این قطعه واقعاً تکنوازی‌اش را تا حد ممکن کش داده است. موقعیت‌های چپ دستانه مورد نیاز گیتاریست نسبتاً ناجور هستند و شامل انواع کشش‌های غیرمعمول می‌شوند. به علاوه، استفاده از ترمولو یک چالش فنی برای هر نوازنده‌ای است؛ اما در بهترین حالت، Recuerdos پرشور، جذاب و بسیار لطیف است.

 

5 Asturias - Albéniz

 

با وجود اینکه این اثر پس از مرگ سازنده‌اش منتشر شده که پیوندی با منطقه آستوریاس در شمال اسپانیا دارد، کار آلبنیز برای گیتار ادای احترام آشکاری به سنت‌های فلامنکو اندلس است. تغییرات ناگهانی، پویایی و ملودی پیچیده، این اثر را به قطعه ای شیطانی برای تسلط بر گیتار تبدیل کرده است. هنگام گوش دادن به لرزش‌های سریع اثر، تقریباً می‌توانید گرمای غبارآلود یک بازار اسپانیایی را احساس کنید.

 

6 Bourrée in E minor – Bach

 

یکی از معروف ترین قطعات در میان گیتاریست‌ها، «Bourrée» محبوبِ باخ، در اصل برای لوت نوشته شده است. اگرچه این اثر اسم خود را مدیون یک رقص فرانسوی است، اما باخ به هیچ وجه Bourrée را برای رقصیدن ننوشته بود. با این حال، سرعت نرم آن و تغییرات اثر از مینور به ماژور در آخرین آکورد هر ورس، احساس شگفت انگیزی را به این اثر می‌بخشد.

 

7 The Frog Galliard – Dowland

 

گالیارد نوعی رقص رنسانس است  که در قرن شانزدهم میلادی در اروپا رایج بود و شامل پرش‌های زیادی می‌شد؛ اما آنچه در مورد این رقص غیرمعمول است، ریتم آن می‌باشد که یک ویژگی غیرمعمول برای آهنگسازان انگلیسی محسوب می‌شد.

هیچ فرضیه‌ی معتبری از اینکه چگونه قطعه‌‌ی گالیارد،  نام قورباغه را در کنار خود دید وجود ندارد، اما شایعات حاکی از آن است که این ربطی به یکی از خواستگاران ملکه الیزابت اول دارد که وی با محبت او را «قورباغه» می‌نامید.

 

8  Prelude No. 1 – Heitor Villa-Lobos

 

بخش دوم از این این مقدمه بسیار پرشور است، اما در همان افتتاحیه شگفت انگیز و مشتاقانه است که Heitor Villa-Lobos جایگاه واقعی خود را پیدا می‌کند. این آهنگساز برزیلی یکی از موفق ترین آهنگسازان آمریکای لاتین در قرن بیستم بود که در آثارش با موفقیت ملودی‌ها و ریتم‌های محلی فولکلور برزیل و موسیقی کلاسیک را ترکیب می‌کرد. بدون شک این ترکیب منحصر به فرد از دو ژانر است، که بخش A از Prelude شماره 1 را بسیار نفیس می‌کند.

 

9 Cavatina – Stanley Myers

 

به نظر عادلانه می‌آیند که تم محبوب فیلم The Deer Hunter اثر Stanley Myers را به عنوان محبوب‌ترین قطعه مدرن موسیقی کلاسیک گیتار بنامیم. این قطعه به طور خاص برای جان ویلیامز گیتاریست نوشته شده است (البته با آهنگساز فیلم اشتباه گرفته نشود) ، مایرز آهنگساز در سال 1970 تکه پیانو کوتاه را به یک قطعه کامل گسترش داد و آن را Cavatina نامید که در ایتالیایی به معنای یک آهنگ کوچک و ساده است

majorin بازدید : 27 چهارشنبه 22 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

!شاید دشواری زبان چینی باعث شده  که فکر کنیم ربان‌ کره‌ای یکی از دشوارترین زبان‌ها باشد اما برخلاف تصور اکثریت مردم، زبان کره‌ای یکی از آسان‌ترین زبان‌های دنیا برای یادگیری است، همچنین از متن نوشتاری کره‌ای می‌توان به عنوان یکی از ساده ترین نوشتارها بین تمامی زبان‌های جهان نام برد.پس ما میتوانیم با کمی تلاش پای خودمان را به سرزمین‌های غذاهای خاص و خوشمزه و صبح‌های آرام باز کنیم.

ما در ادامه فرآیند یادگیری زبان کره‌ای را به سه مرحله ساده با نکات مفید تقسیم کرده‌ایم.

  

۱ لغات کره‌ای را فرا بگیرید

 

پس از یادگیری الفبای زبان کره‌ای، مرحله بعدی فراگیری لغات است. جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: شما واقعاً فقط به 500 کلمه نیاز دارید. ۵۰۰ کلمه معادل ۱۰ کلمه در هفته در یک بازه زمانی کمتر از یک سال است! شاید این جمله کمی اغراق‌آمیز به نظر برسد، اما واقعا امکانپذیر است. اگر از این ایده خوشتان آمد، یادگیری زبان کره‌ای را باهدف 10 کلمه در هفته شروع کنید.

گاهی اوقات تصمیم‌گیری برای یادگیری واژگان دشوار است، در اینجا است که دسته‌بندی‌های کلمات به کمک شما می‌آیند (به‌عنوان‌مثال کلمات مرتبط به احوال‌پرسی، احترام، غذا، حیوانات، صفت‌های رایج، حمل‌ونقل). شما همچنین می‌توانید از فرهنگ عامیانه (Pop Culture) برای فراهم‌سازی کلمات رایج کمک بگیرید. به‌عنوان‌مثال، با تماشای یک نمایش درام دبیرستانی می‌توانید زبان مربوط به بچه‌های مدرسه‌ای را فرا بگیرید، یا با گوش دادن Kpop زبان عاشقانه را.

 

نحوه تمرین Vocab

 

یکی دیگر از راه‌های تعامل با زبان، یادگیری کلمات مرتبط به اشیای موجود در یکی از اتاق‌های خانه خود است- به‌عنوان‌مثال کلمات زبان کره‌ای برای تمام وسایلی که معمولاً در آشپزخانه استفاده می‌شود (به‌عنوان‌مثال یخچال، توستر، بشقاب، کاسه و غیره).می‌توانید یک پرتره از ستاره محبوب K-pop خود را روی یخچال خود بچسبانید تا یادآوری شود هنگام استفاده از وسایل آشپزخانه، نام کره‌ای‌شان را بگویید. از دیگر ایده‌های آشپزخانه قرار دادن آهن‌ربا یا کارت‌پستال سوغاتی  کره بر روی یخچال، خوردن خوراکی‌های کره‌ای یا حتی نوشتن نام هر وسیله آشپزخانه بر روی تکه کاغذی با Hangul و قرار دادن آن کاغذها بر روی آن وسایل است.

ایجاد عادت‌های کوچکی از این قبیل راهی عالی برای تمرین مغز شما بدون نیاز به تلاش بیش‌ازاندازه است؛ و هرچه بیشتر بتوانید با تمرکز بیشتر بر هر آنچه زبان یا فرهنگ کره‌ای را برای شما جالب می‌کندعامل سرگرمی را افزایش دهید، تلاش کمتری برای تمرین  لازم خواهید داشت.

 

۲. Hangul را یاد بگیرید

 

اولین قدم برای یادگیری کره‌ای Hangul یا همان الفبای زبان کره‌ای است. اگر می‌خواهید به‌طورجدی این زبان را دنبال کنید، باید توانایی خواندن را در این زبان بدست آورید. الفبای زبان کره‌ای دارای 24 حرف است: 14 صامت و 10 مصوت.

خوشبختانه، Hangul الفبای بسیار آسانی است. وقتی که برای اولین بار به این الفبا نگاه می‌کنید، نمی‌توانید از آن سر در بیاورید؛ اما هنگامی‌که منطق و سادگی آن در تولید کلمات را بیاموزید، در یک بعدازظهر به‌کل الفبا مسلط خواهید شد!

Hangul یک الفبای جادویی است زیرا حروف نمادین هستند و صامت‌ها در واقع نمودارهای بسیار ساده‌ای از شکل دهان برای بیان هر صدا می‌باشند.

مصوت‌ها از سه علامت تشکیل‌شده‌اند: یک نقطه به نمایندگی از خورشید (به‌صورت نوشته‌ شده -)، یک خط افقی (ㅡ) به نمایندگی از زمین و یک خط عمودی (|) به نمایندگی از انسان‌ها که زمین و خورشید را به هم متصل می‌کنند.

 

نحوه تمرین Hangul

 

بسته به برنامه شخصی خود، باید بتوانید Hangul را طی چند هفته (کمتر!) یاد بگیرید. شما می‌توانید فرآیند یادگیری زبان کره‌ای را با بررسی تمامی حروف در کنار یکدیگر و سپس تقسیم آن‌ها به بخش‌های مختلفی به‌منظور به خاطر سپردن آن‌ها آغاز کنید.

یکی از راه‌های یادگیری زبان کره‌ای این است که یک هفته را صرف یادگیری هشت مصوت ابتدایی کنید و سپس یک هفته دیگر برای تمرین صدای Y و ترکیب‌های مصوت آن وقت بگذارید. سپس می‌توانید به سراغ حروف بی‌صدا بروید و دوباره آن‌ها را به گروه‌های تقریباً هشت‌حرفی تقسیم کنید. به‌این‌ترتیب، با صرف ده دقیقه در روز (به‌طور متوسط) به‌مرور می‌توانید Hangul را در مدت کمتر از دو هفته بخوانید.

هنگامی‌که حروف جداگانه را کاملاً فرا گرفتید، خواندن کلمات به طرز شگفت‌آوری راحت می‌شود. هرچه بیشتر بخوانید (حتی اگر یک کلمه از آنچه که می‌خوانید را نمی‌توانید درک کنید!)، سرعت خواندن شما بسیار بهبود می‌یابد. شما می‌توانید در بیشتر اوقات از طریق رسانه‌های اجتماعی، به‌ویژه با دنبال کردن اشخاص کره‌ای موردعلاقه‌تان در توییتر و اینستاگرام به تقویت مهارت خواندن خود بپردازید، به خصوص با توجه به این نکته که  متون به اشتراک گذاشته‌ شده در این رسانه‌ها بسیار کوتاه هستند.

 

3. بر افعال تمرکز کنید

 

یادگیری افعال رایج در زبان کره‌ای، سومین قدم شما برای شروع کار با این زبان است، زیرا افعال مهم‌ترین قسمت هر جمله کره‌ای هستند. درواقع، در زبان کره‌ای کاملاً رایج است که یک جمله را کاملاً بیان نکنید و تنها فعل آن را بگویید! به‌عنوان‌مثال، شما می‌توانید به‌راحتی بگویید «بخور» به معنای «من می‌خواهم غذا بخورم»، «بیایید غذا بخوریم» یا «آیا می‌خواهید غذا بخورید؟» و معنی هر جمله را به‌طورکلی می‌توان از زمینه گفتگو و لحن شما برداشت کرد.

به افعال پرکاربرد در انگلیسی و هر زبان دیگری که بلد هستید فکر کنید، چنین افعالی می‌توانند شروع خوبی باشند، برای یادگیری فهرستی از این افعال را بنویسید و آن‌ها را در فرهنگ لغات زبان کره‌ای جستجو کنید.

 

نحوه تمرین افعال

 

مانند سایر واژگان، اگر با فعل‌های پرکاربرد شروع کنید، می‌توانید به‌جای فارسی از کلمات کره‌ای استفاده کنید. به‌عنوان‌مثال، شما می‌توانید به جای استفاده از فعل «بریم»، از کلمه کره‌ای가자 (کا- جا!) استفاده کنید.

همانند Hangul، عاقلانه است که هم‌زمان تعداد کمی از افعال را یاد بگیرید و به‌اندازه کافی تمرین کنید تا به خوبی بر آن‌ها مسلط شوید. پنج فعل جدید در روز و مرور آن‌ها می‌تواند هدفی بسیار خوب برای شروع یادگیری زبان کره‌ای باشد. روزانه ده تا پانزده دقیقه وقت برای فراگیری افعال جدید کافی است.

درحالی‌که مدت‌زمانی که می‌توانید برای مرور و حفظ کلمات زبان کره‌ای به حافظه بلند مدت خود صرف کنید محدودیتی ندارد، اما یک دوره کوتاه‌مدت (مثل 10 دقیقه) تمرین مرتب و روزانه و همچنین استفاده از فلش کارت‌ها می‌تواند نتیجه فوق‌العاده‌ای را در پی داشته باشد.

 

 

منبع : سایت آموزش آنلاین ماژورین

majorin بازدید : 31 یکشنبه 19 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

روسیه کشوریه که با محض شنیدن اسمش یاد آب و هوای به شدت سردش و جاذبه‌های گردشگریش میفتیم (البته دخترای خوشگلشم جای خودشون رو دارن) روسیه یکی از وسیع‌ترین کشورای جهانه و جزو پرقدرت‌تریناش و خب قطعا چنین کشوری زبان غنی و قویی داره زبانی که حدود 258 میلیون نفر به آن یعنی  روسی صحبت می‌کنن؛البته ازین نکته نباید غافل شد که روسی جزو زبان‌های دشوار برای یادگیریه اما این چیزی از جذابیت این زبان و ادبیات شاهکار این کشور کم نمیکنه در ادامه به حقیقت‌های جالبی راجع‌به این زبان میپردازیم

 

1.     زبان فضایی:

 

جالب است بدانید که فضانوردان ملزم به یادگرفتن زبان روسی هستند؛ چرا که سیستم رایانه‌ای در ایستگاه فضایی بین‌المللی از هر دو زبان انگلیسی و روسی استفاده می‌کند. فضانوردانی که به ایستگاه فضایی سفر می‌کنند؛ باید سفینه‌ی سایوز را کنترل کنند که با زبان روسی کار می‌کند. آن‌ها برای سفر کردن با سایوز باید به قزاقستان نیز بروند. یک شخص روسی زبان فرماندهی فضاپیما را بر عهده دارد و همینطور بیشتر خدمه هم به این زبان صحبت می‌کنند.

 

2.     الفبای سیریلیک:

 

در شکل نوشتاری، زبان روسی از الفبای سیریلیک استفاده می‌کند. اما در حقیقت این الفبا را از یونان، در قلمروی امپراتوری بلغارستان وام گرفته است. برخی از این حروف به الفبای انگلیسی شبیه‌اند؛ گرچه تلفظ متفاوتی دارند.

 

3.     زبان روسی در 47 ایالت آمریکا:

 

ایالات متحده‌ی آمریکا یک کشور چند زبانه محسوب می‌شود. پس تعجبی ندارد اگر بگوییم که زبان روسی در بخش‌های زیادی از این کشور رواج دارد. یعنی حدود 900000 نفر در ایالاتی از جمله نیویورک، کالیفرنیا، واشنگتن، ایلینوی، نیوجرسی، پنسیلوانیا و فلوریدا روسی صحبت می‌کنند.

 

4.     شمار واژگان محدود:

 

زبان انگلیسی دربرگیرنده‌ی بیش از یک میلیون کلمه است، این در حالی است که زبان روسی تنها حدود دویست هزار واژه دارد. اما با این وجود مشکلی در بیان معانی و منظور خود ندارند. چرا که بسیاری از کلمات دارای معانی متعددی هستند و همین هم باعث شده است که آن‌ها فقط حدود 2500 واژه را به کار ببرند!

 

5.     تمایز دادن رنگ آبی:

 

مردم روسیه رنگ آبی را به دو گروه تقسیم می‌کنند؛ آّبی روشن(goluboy) و آبی تیره(siniy). مطالعات انجام شده بر تعدادی شرکت‌کننده‌ی روس و انگلیسی حاکی از آن است که روس‌ها در مقایسه با انگلیسی‌ها، سریع‌تر تفاوت میان طیف‌های مختلف رنگ آبی را متوجه می‌شوند. نکته‌ی جالب‌تر آن که آن‌ها حتی قادرند؛ تفاوت بسیار جزئی میان رنگ‌های آبی را نیز تشخیص دهند.

 

6.     انگلیسی زبان‌ها تنها ده درصد از روسی را متوجه می‌شوند:

 

حتی اگر روسی و انگلیسی از یک خانواده‌ی زبانی هم باشند؛ باز هم به زیرشاخه‌ها‌ی متفاوتی تعلق دارند و همین واقعیت بیانگر این است که چرا انگلیسی زبان‌ها درصد کمی از روسی را متوجه می‌شوند.

 

7.     فعل اسنادی "بودن" فقط در زمان‌های گذشته و آینده:

 

بعضی زبان‌ها مثل فارسی و اسپانیایی، روش‌های مختلفی برای بیان فعل "بودن" دارند.در حالی که زبان روسی این قابلیت را فقط در مورد زمان گذشته و آینده داراست.

 

8.     صفت‌های یک سیلابی:

 

بسیاری از کلمات روسی فقط یک بخش یا حتی یک حرف دارند؛ با این حال همه‌ی صفات دو یا چند سیلاب دارند؛ به جز" злой" به معنای عصبانی.

 

9. نام خانوادگی، تابع جنسیت:

 

نام‌های روسی از یک نام و نام خانوادگی به انضمام یک نام مستعار تشکیل می‌شوند. اما نکته‌ی جالب توجه آن‌ جاست که در ساختار نام خانوادگی، نام پدر به علاوه‌ی یک پسوند متفاوت برای دختر و پسر قرار دارد. به این ترتیب که اگر فردی به نام ایوان، یک دختر و پسر داشته باشد؛ نام خانوادگی دخترش" ایوانوونا" و نام خانوادگی پسرش "ایوانوویچ" خواهد بود.

 

10. جای خالیِ O”":

 

در سال 1969 "ژرژ پرک"، رمانی با عنوان “disparition”نوشت. شاید بتوان گفت که عجیب‌ترین ویژگی این کتاب این بود که حرف e اصلا در آن وجود نداشت! هنگامی که این رمان توسط "والری کازلوف" در سال 2005 به روسی نیز ترجمه شد؛ هیچ حرف o در آن به چشم نمی‌خورد!

 

11. نامی عجیب برای آلمانی‌ها:

 

روس‌ها با یک عنوان عجیب از آلمانی‌ها یاد می‌کنند: "немецкий"؛ به معنی "کسی که نمی‌تواند صحبت کند." ریشه‌ی این واژه یک کلمه‌ی روسی به معنای "بی‌صدا" شناسایی شده که در بعضی موقعیت‌ها، معنی "احمق و بی‌خاصیت" هم می‌دهد. در ابتدا، این کلمه به همه‌ی خارجی‌هایی که روسی صحبت نمی‌کردند؛ اطلاق می‌شد. اما از آنجایی که سهم بیشتر این خارجی‌ها، آلمانی‌ها بودند؛ با گذشت زمان این عنوان تنها به آن‌ها اختصاص یافت و تا امروز هم همراه‌شان مانده است.

 

12.ضمایر حیاتی:

 

در زبان روسی، یک مرز باریک میان افعال و ضمایر رسمی و غیررسمی وجود دارد. با در نظر گرفتن این موضوع که رعایت کردن آداب و رسوم گفت و گو برای این فرهنگ بسیار مهم است؛ توصیه می‌شود که حتما بر این حیطه از دستور زبان مسلط باشید! ضمایر رسمی در برخوردهای اولیه و ضمایر غیر رسمی برای مکالمات دوستانه.

 

13. مراقب تاکید هایتان باشید:

 

یکی از ویژگی‌های زبان روسی که شاید هم کمی یادگیری آن را دشوار می‌کند؛ واژه‌های هم‌آوا است. به این ترتیب که دو کلمه با ظاهر یکسان، و تلفظی که تا حد زیادی مشابه است؛ با توجه به اینکه هنگام ادا شدن، بر کدام سیلاب آن‌ها تاکید می‌گذاریم؛ معنای متفاوتی دارند. مثلا، یک کلمه‌ی واحد هم‌زمان می‌تواند به این دو شکل معنی دهد: "من پرداخت می‌کنم"؛ "من گریه می‌کنم."

 

سخن پایانی:

 

در این نوشتار کوتاه به بررسی برخی از حقایق جالب و کم‌تر شنیده شده درباره‌ زبان روسی پرداختیم. آموختن هر زبانی برای ما دری است به سوی یک جهان جدید با فرهنگی منحصر به فرد. امید داریم که در این مسیر موفق باشید.

 

منبع : سایت آموزش آنلاین ماژورین

majorin بازدید : 39 دوشنبه 13 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

برای همه‌ی ما پیش اومده که تو کوچه و خیابون افرادی رو دیدیم که یه گیتار تو دستشونه و مشغول نواختنش هستن و یا اصلا گیتار رو تو کیف مخصوصش قرار دادن و مشغول راه رفتن، صحبت با دوستشون و ... هستن . اما تاحالا فکر کردید که آیا تمامی این گیتارها یک‌نوعند یا به چند دسته تقسیم می‌شند؟آیا  صدا و نوع نواختن این گیتارها شبیه همه؟ اگه این سوالا براتون پیش اومده با ما تا انتهای مقاله همراه باشید.

اول از همه اینو بگم که تنوع صدا تو گیتار به قدریه که اگه بخوایم آهنگ‌های متفاوت از هم را بنوازیم کافیه گیتارمون رو کنار گذاشته و گیتار دیگری برداریم! یعنی ما با یکی از غنی‌ترین سازها از لحاظ تنوع رو به رو هستیم

مسلما برای یه نوازنده‌ی حرفه‌ای گیتار انتخاب ساز مناسب کار سختی نیست و به راحتی میتونه از بین ده‌ها ساز گیتار با صدای مختلف بهترینش رو برای اون قطعه و یا اجرا، انتخاب کنه اما برای یه نوازنده‌ای که اول راهه انتخاب ساز مناسب یکی از چالش‌برانگیزترین انتخاباست.

 

3 نوع گیتار الکتریک کدامند؟

سه نوع اصلی گیتارهای الکتریک بدنه تو پر، بدنه توخالی و نیمه توخالی هستند:

 

1 بدنه تو پر

این گیتارها بدنه‌هایی دارند که از یک قطعه چوب سخت یا (معمولاً) چند قطعه چوب به هم چسبانده تشکیل می‌شوند.

2 بدنه تو خالی

گیتارهای توخالی با استفاده از روش‌هایی مشابه روش ساخت گیتارهای صوتی ساخته می‌شوند. همانطور که از نامش پیداست، داخل آنها خالی است.

3 بدنه نیمه توخالی

اینها دارای یک بلوک مرکزی سخت همراه با دو طرف توخالی هستند. این مدل گیتار دارای بسیاری از مشخصات تونال گیتارهای توخالی هستند، اما به همین راحتی باز نمی‌شوند.

 

گیتارهای بدنه تو پر

گیتارهای الکتریک بدنه تو پر امروزی رایج ترین سبک موجود در بازار هستند.Fender اولین فروشنده عمده این نوع از گیتارها بود که بعداً به Telecaster تبدیل شد. این مدل در مقایسه با سایر سازهای الکتریکی که قبل از آن در بازار موجود بودند بسیار ساده بود اما طراحی اصلی آن هنوز در سازهای تو پر امروزی دیده می‌شود.

گیتارهای بدنه تو پر از قطعه چوب مسطحی ساخته می‌شوند که به آن تخته گفته می‌شود و برش دقیق آن به شکل دلخواه گیتار است. در سازهای گرانتر، این تخته یک تکه یکدست چوب است، اما بدنه بسیاری از انواع دیگر گیتار از دو یا چند قطعه از همان گونه‌های چوبی که بهم چسبانده شده اند ساخته می شود.

 تولید کننده ساز معمولا یک‌سری انتخاب‌های خاصی را در نظر می‌گیرد که طراحی کلی ساز را تعیین می‌کند، در حالی که روشهای مختلف بی شماری برای ساخت یک گیتار بدنه تو پر وجود دارد.

مطمئناً بدنه‌های عجیب گیتارهایی مانند Gibson Flying V، Ibanez Destroyer، Dean ML و Jackson Rhoads را دیده اید که ممکن است کمی فضایی به نظر برسند اما حتی این گیتارهای عجیب و غریب هم طبق همان اصول اولیه‌ی طراحی هر گیتار بدنه توپری ساخته شده‌اند. 

 

گیتار الکتریک بدنه توخالی

در دهه 1930، گیتاریست‌های موسیقی جاز و گروه‌های بزرگ به استفاده از گیتار الکترونیک روی آوردند تا بتوانند با حجم صدایی که دیگر سازهای روی صحنه تولید می‌کردند به رقابت بپردازند.

 سازهای الکتریک اولیه گیتارهای توخالی و بزرگی بودند که از یک صفحه قوس دار تشکیل می‌شدند و  به قدرت صدای خواننده نیز کمک می‌کرند. آنها دارای سوراخ‌های f برای تسهیل تقویت صدا و سوکت‌های ابتدایی بودند که اجازه می‌داد گیتار به یک سیستم تقویت خارجی متصل شود.

گیتارهای الکتریک از آن زمان تاکنون مسیری طولانی را طی کرده اند و امروزه دارای طراحی‌های مختلفی هستند؛ اما هنوز هم می‌توانید جعبه‌های بزرگ جاز بدنه توخالی را پیدا کنید که صدایی همانند همان گیتارهای قدیمی‌دارند. چنین گیتارهایی بیشترین استفاده را برای نوازندگان جازی دارند که به دنبال صدایی گرم و چوبی هستند. البته، این فناوری در طی هشتاد سال گذشته بسیار پیشرفت کرده است، اما این سازها هنوز هم همان حس و حال قدیمی‌خود را حفظ کرده‌اند. از این سازها به عنوان نیمه آکوستیک  نیز یاد می‌شود.اما این گیتارها یک مشکل اساسی دارند؛ با افزایش صدا، گیتارهای توخالی به انعکاس حساس می‌شوند. به همین خاطر بود که گیتارهای بدنه نیمه توخالی برای رفع این مشکل طراحی شدند و تا حدی به حل آن کمک کردند.

 

گیتارهای بدنه نیمه توخالی

طرح‌های نیمه توخالی مشابه گیتارهای بدنه توخالی هستند اما به طور معمول بدنه‌های نازک تری دارند که در داخل آن یک بلوک چوبی مرکزی قرارمی‌گیرد و کمک می‌کند تا بازخورد گیتار را کنترل کنید در حالی که برخی از مشخصات تونال مشابه یک بدنه توخالی را به ساز می‌دهند. این نوع گیتار تقریباً در هر ژانر موسیقی، به استثنای متال سنگین، با موفقیت استفاده شده است.

گیبسون ES-335 نمونه ای از یک طرح نیمه توخالی است که برای اولین بار در سال 1958 ظاهر شد و تا به امروز محبوبیت دارد. بسیاری از سازندگان از الگوهای اولیه این ساز پیروی می‌کنند، اما نسخه‌های دیگری از گیتارهای بدنه نیمه تو خالی نیز وجود دارد.

به عنوان مثال، Fender Thinline Telecaster یک گیتار نیمه توخالی است که خیلی بزرگتر از یک Telecaster استاندارد نیست، اما از یک ساختار نیمه توخالی با حفره‌های f برخوردار است. برای بسیاری از نوازندگان این گیتار ترکیبی از بهترین خصوصیات این دو نوع مختلف از گیتارهای الکتریک است.

 

منبع : سایت آموزش آنلاین ماژورین

 




majorin بازدید : 31 شنبه 04 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

!زبان فرانسوی را بیشتر بشناسید

 

مطمعنم شماهم مثل من با گوش دادن به أهنگ فرانسوی و یا دیدن یک فیلم ازین کشور شیفته‌ی این زبان شدید و یادگیری این زبان رو تو برنامه‌ی زندگیتان قرار دادید.کاملا هم  طبیعیه چون این زبان علاوه برا آوای دلنشین و ادبیات غنیی که داره پر از رمز و رازه که در مقاله به توضیحش می پردازیم

 

 

وجود زبان دیگری پیش از فرانسوی

 

پیش از زبان فرانسوی، زبان لاتین در بین مردم این کشور رایج بوده است. همچنین زبان رومی مشتقی از زبان لاتین است و زبان فرانسوی نیز در ابتدا رومی بوده است. در عصر آهن، فرانسه بخشی از منطقه گیل بوده که ساکنین آن به زبان لاتین صحبت می‌کردند.

اکثر بومیان این منطقه، تا قبل از انقلاب فرانسه، به زبان فرانسوی صحبت نمی‌کردند. در قرن ۱۷ آکادمی زبان فرانسه به وجود آمد که باعث توسعه زبان فرانسه شد. در مناطق مختلف کشور،  زبان فرانسوی با لهجه‌ها و گویش‌های محلی مختلفی صحبت می‌شد. این مسئله موجب عدم توانایی ارتباط بومی‌ها با بومی‌های مناطق دیگر شد. بعد از انقلاب فرانسه، با مداخله مستقیم دولت، تصمیم بر این شد که زبان فرانسوی به زبان رسمی این کشور تبدیل شود.

 

زبان فرانسه زبان رسمی 29 کشور دنیا

 

زبان بومی بسیاری از کشورهای مستقل در سراسر دنیا همچون کانادا، بلژیک، سنگال، جیبوتی و سوئیس،  فرانسه است. همچنین ساکنین کشورهای ماداگاسکار و وانواتو نیز به زبان فرانسوی صحبت می‌کنند.

گسترش استعمار امپراتوری فرانسه در قرون ۱۷ تا ۲۰ میلادی از اروپا به آمریکا و آفریقا و حوزه دریای کارائیب، مهم‌ترین دلیل تبدیل زبان فرانسوی به زبان رسمی مردم این کشورها است.

زبان فرانسوی در نقاط مختلف جهان ارزش و اهمیت زیادی دارد و در بسیاری از قراردادهای بین‌المللی و دیپلماتیک، در کنار زبان انگلیسی از این زبان به‌عنوان زبانی مهم استفاده می‌شود. نکته دیگر آن که در حدود ۲۰۰ میلیون نفر در کل جهان، به این زبان صحبت می‌کنند.

 

تأثیرگذاری زبان فرانسوی بر زبان انگلیسی

 

بعد از فتح نورمنان انگلیس، زبان فرانسه به زبان اشرافی و اداری تبدیل شد و این موضوع سبب راه یافتن بسیاری از عبارات و واژه‌های فرانسوی به زبان انگلیسی شد. در طول قرن‌ها، زبان فرانسوی تأثیر زیادی بر زبان انگلیسی گذاشت و همین عامل باعث شد تا امروزه ریشه ۴۵ درصد از کلمات انگلیسی از زبان فرانسوی باشد!

 

همسایگان بومی فرانسوی در آمریکا

 

تعداد زیادی از فرانسوی‌زبانان، ساکن قاره آمریکا هستند. نکته قابل‌توجه در این مورد این است که زبان اکثر ساکنین لوییزیانا که یکی ازایالت‌های جنوبی آمریکا است، گویشی از فرانسوی می‌باشد. همچنین ایالت هایی مثل میشیگان، داکوتای شمالی، ورمنت، ماساچوست و میسوری نیز به زبان فرانسوی صحبت می‌کنند.

فرانسوی‌ها اولین اروپایی‌هایی بودند که پا به این مناطق از آمریکا گذاشتند و به همین علت بعضی از بومیان این مناطق به فرانسه صحبت می‌کنند.

همچنین به دلیل قرارگرفتن کانادا در شمال ایالت نیوانگلند، زبان مردم این منطقه نیز مشتقی از فرانسوی و کانادایی است.

 

 

تلفظ متفاوت کلمات در گویش‌های مختلف

 

لهجه و گویش‌های مختلفی برای زبان فرانسوی وجود دارد. حتی در کشور فرانسه نیز این گویش‌ها مختلف است. این موضوع به وضوح به ما نشان می‌دهد که این زبان زنده مرتب درحال ‌رشد و تغییر است. اما باید بدانید که پاریسی‌ها دارای گویشی خاص در بین دیگر افراد فرانسوی ‌زبان هستند.

در کل جهان لهجه و گویش فرانسوی به ۳ دسته کلی تقسیم می‌شود:

۱- اروپایی ۲- کانادایی ۳- آفریقایی

 

هیچ کلمه اصلی فرانسوی حرف W ندارد

 

حرفw  از زبانهای دیگر وارد زبان فرانسوی شده و ریشه فرانسوی ندارد؛ بنابراین کلماتی که در فرانسوی دارای حرف w هستند، ریشه فرانسوی نداشته و در قرن نوزدهم از کشورهای مجاور و به دلیل نفوذ آن همسایه‌ها به زبان فرانسه، به الفبا اضافه شده و این حرف بنابر تاثیری که از هر زبان گرفته با همان آوا در فرانسه تلفظ می شود. مثلا در آلمانی w صدای v می دهد و در فرانسه می گوییم vagɔ̃/ wagon/ در صورتیکه week-end از انگلیسی اومده و /wikɛnd/ تلفظ می شود. به همین ترتیب ، لغاتی که در زبان فرانسوی با حرف W آغاز می‌شوند، گاهی با تغییر روبه ‌رو می‌شوند و V جای آن را می‌گیرد.

 

زبان بسیاری از داستانهای مشهور فرانسوی است

 

بسیاری از نویسندگان  بزرگ جهان که آثار ماندگاری منتشر کرده‌اند، فرانسوی ‌زبان بوده‌اند و آثار ادبی آنها نیز به زبان فرانسوی نگاشته شده است. از بین آثار این نویسندگان مشهور می‌توان به داستان کنت مونت کریستو اثر الکساندر دوما و داستان بینوایان اثر ویکتور هوگو اشاره کرد.

 

 

حرف E رایج‌ترین و پرتکرارترین حرف در زبان فرانسوی

 

بر اساس تحقیقاتی که توسط زبان‌شناسان انجام شده است، پرتکرارترین و رایج‌ترین حرف در زبان فرانسوی، حرف E است. اکثر لغات این زبان، این حرف را در خود دارند. می‌توان گفت این حرف یکی از حروف اصلی و پرکاربرد در زبان فرانسوی است.

حرفی که هرگز خوانده نمی‌شود!

حرف h هیچگاه در فرانسه خوانده نمی‌شود مگر اینکه در کنار c قرار بگیرد. حرف z خوانده می‌شود مگر آنکه آخر کلمه قرار گیرد که در این صورت خیلی از حروف دیگه هم در آخر کلمات خوانده می‌شوند مثل d، t، s، x...

 

منبع : سایت آموزش آنلاین ماژورین

majorin بازدید : 36 شنبه 28 فروردین 1400 نظرات (0)

ارکستر شامل یک رهبر ارکستر که قلب ارکستر است و گروهی از نوازندگان می‌باشد و شمار نوازندگان معمولا بین ۶۵ تا ۱۱۰ نوازنده است

 

 

نامگذاری ارکسترها

 

نامگذاری هر ارکستری معمولا براساس نوع قرارگیری و تعداد سازها در آن انجام می‌شود. به طور مثال، بزرگ‌ترین نوع ارکستر، یعنی ارکستر سمفونی ، به معنی این است که در آن از کلیه گروه‌های سازی و تقریبا تمام سازهای موسیقی کلاسیک غربی مورد استفاده قرار گرفته شده‌ است.

در مقابل، در ارکسترهای کوچک‌تر، تنها بخشی از سازهای موسیقی کلاسیک وجود دارد و آن را با نام‌ها متفاوتی می‌شناسند؛ ازجمله این ارکسترها می‌توان به ارکستر مجلسی اشاره کرد که به ارکستری می‌گویند که در آن از سازهایی مثل زهیِ آرشه‌ای، سازهای بادی چوبی و سازهای کوبه‌ای و سازهای کلیدی مثل پیانو استفاده می‌شود.

برخی از عنوان‌های ارکسترها اشاره به سازهای به کار رفته یا نقش سازها در این اکستر ندارد. بعضی از نامگذاری‌ها، فقط جهت تشخیص ارکسترها مختلف در منطقه‌ای یا شهری انجام می‌شود. به طور مثال، ارکستر فیلارمونیک به طور معمول از جانب انجمن دوستداران موسیقی در هر شهر پشتیبانی مالی می‌شود. این انجمن به انجمن فیلارمونیک مشهور است.

اغلب در این ارکسترها نوازندگان خبره و چیره‌دست هر شهر فعالیت می‌کنند. البته ازنظر سازی ساختار ارکستر فیلارمونیک به صورت ارکستر بزرگ یا سمفونیک است. مثل ارکستر فیلارمونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک لندن

 

 

تاریخچه ارکستر

 

گروه‌های موسیقی یا همان ارکسترها در حدود سال‌های ۱۶۰۰ به وجود آمدند. ارکستر اجرای اپرای ارفئو از ساخته‌های کلودیو مونته‌وردی را می‌توان برجسته‌ترین و بارزترین نمونه ارکسترهای پیشین دانست. همچنین ژان باپتیست لولی، آهنگساز فرانسوی در اواخر قرن ۱۷ ارکستری برای بارگاه سلطنتی ترتیب داد.

پس از آن در قرن ۱۸ آهنگسازی به نام یوهان استامیتز به همراه آهنگسازان دیگر در مکتب مانهایم که در آن زمان شناخته شده بود، اولین قدم‌ها را برای آهنگسازی‌های اولیه برای ارکستر سمفونی مدرن برداشتند. در آن ارکستر، هر موسیقی مشتکل از ۴ قطعه برای ترکیب سازهای مختلف می‌شد. از جمله:

  •   بادی‌های چوبی (فلوت، ابوا و فاگوت)
  •   بادی‌های برنجی (فرنچ هورن، ترومپت)
  •   کوبه‌ای‌ها (۲ تیمپانی)
  •   زهی (ویولن‌های اول و دوم، ویولا، ویولون سل و کنترباس)

در آن دوره همچنین ساز کلارینت در ارکستر پذیرفته شد و سازهای اصلی دوره‌های پیشین مثل هارپسیکورد، لوت و لوت باس، با گذشت زمان از یادها رفتند. پربارترین دوره ارکستر را می‌توان قرن ۱۹ دانست. در آن دوره بادی‌های چوبی از دو عدد به ۳ یا ۴ عدد رسیدند و همچنین بادی‌های برنجی گروه خود را  با ترومپت سوم، هورن سوم و چهارم و اضافه شدن ترومبون تکمیل کردند.

تاریخ ارکستر سمفونیک از دوره کلاسیک تا کنون، تغییر و تحولات زیادی را داشته و سازهای ارکستر سمفونیک همراه با  دانش ارکستراسیون رو به تکامل رفته‌اند.

 

سازبندی در ارکستر

 

در هر ارکستری با توجه به نیاز آن، سازبندی متفاوت است. چینش تابعی هر ارکستری از پارتیتور توسط آهنگساز نوشته می‌شود و در هنگام تنظیم مجدد آن تغییراتی نیز در آن اعمال می‌شود. سازبندی هر ارکستر به دسته‌های زیر تقسیم می‌شود:

  •   سازهای بادی چوبی
  •   سازهای بادی برنجی
  •   سازهای کوبه‌ائی
  •   سازهای زهی
  •   سازهای کلیدی

 

سازبندی در ارکستر سمفونیک

 

در ارکستر سمفونیک ۴ گروه کر وجود دارد. سازهایی که در ارکستر سمفونیک استفاده می‌شوند، در ۳ دسته کلی قرار می‌گیرند:

ضربات: سازهایی که با ضربه زدن به آن صدا ایجاد می‌کنند.

رشته‌ها: سازهایی که با لرزش سیم‌ها صدا ایجاد می‌کنند.

بادی: سازهایی که با دمیدن به داخل آن صدا ایجاد می‌کنند. ( که خود به دو دسته برنجی و بادی چوبی تقسیم می‌شوند.)

 

سازبندی ارکستر موسیقی کلاسیک

 

دسته‌بندی کلی که طبق نوع ساز در ترکیب‌بندی یک ارکستر قرار دارند به این شکل است که رهبر ارکستر در سمت چپ، گروه ویولن‌های اول و دوم و در کنار ویولنها ویولاها و در کنار آن‌ها ویولنسل‌ها هستند. قسمت جلوی ارکستر نیز در معمولا سازهای زهی وجود دارد.

در برخی از مواقع، در سمت چپ رهبر و در جلوی ویولن‌های گروه اول، سازهای تکنواز و کنسرتوها قرار دارند که با توجه به کنسرتوی موردنظر، سازهای مختلفی می‌تواند باشد. گروه سازهای بادی در ردیف بعد قرار می‌گیرند و کنترباس‌ها نیز در کنار آن‌ها هستند. در ردیف انتهایی نیز سازهای کوبه‌ای قرار می‌گیرند.

این مدل سازمان‌دهی و نظم باعث فراهم شدن یک گونه استاندارد می‌شود که به واسطه آن رهبر ارکستر از طریق اشارات قراردادی که خودش تنظیم کرده، هر گروه سازی را در زمان نواختن مطلع می‌سازد.

 

سازهای مهم ارکستر سمفونیک

 

سازهایی که در ارکستر سمفونیک غربی حضور ثابت دارند را سازهای ارکستر سمفونیک می‌گویند. هرکدام از این سازها نقش خاص خود را در ارکستر ایفا می‌کنند. نوازندگان هرکدام از این سازها نیز در محل‌های خاص بر روی سن ارکستر نشسته و ساز خود را می‌نوازند.

علاوه بر سازهایی که ذکر شد، در برخی از موارد، سازهای دیگری هم در بین سازهای ارکستر سمفونیک هستند که حضور ثابتی ندارند. علاوه بر این، در بین سازهای موجود در ارکستر، با توجه به نظر آهنگساز، بعضی از سازها در برخی آثار حضور ندارند.

در عکس زیر می‌توانید محل نشستن نوازندگان روی سن ارکستر را مشاهده کنید:

 

دسته‌بندی سازها در ارکستر

 

نام‌ سازها و گروه‌بندی هرکدام در زیر دسته‌بندی شده‌اند:

سازهای زهی

ویولن، ویولا، ویولنسل (چلو)، کنترباس (دابل باس)، هارپ

سازهای بادی چوبی

فلوت، فلوت پیکولو، ابوا، کرآنگله (هورن انگلیسی)، کلارینت، کلارینت باس، فاگوت (باسون) کنترفاگوت

سازهای بادی برنجی

هورن، ترومپت، ترومبون، توبا

سازهای کوبه‌ای

تیمپانی، باس درام (طبل بزرگ)، ساید درام، سنج (سیمبال)، مثلث، ماریمبا، زایلوفون، وایبرافون، بلز ارکستری (کلوکن اشپیل)

 

منبع : سایت آموزش آنلاین ماژورین

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 78
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 96
  • بازدید ماه : 310
  • بازدید سال : 3,080
  • بازدید کلی : 13,757